ادای نذر

folder_openدسته‌بندی نشده
commentبدون دیدگاه

ادای نذر

از کتاب “شگفتی های مهتاب”
به قلم عارف ربانی، هنرمند و نویسنده صاحبدل

یعقوب قمری شریف آبادی

 

جمعه شب یکی از روزهای پاییزی سال 1392، در جمع عده ای از شاگردانم که اهل علم و معنا بودند، مشغول صحبت های معنوی و عرفانی بودم. در اثنای سخن، ناخودآگاه این کلام بر زبانم جاری شد: «اگر صورت باطنی من که در آخرت آشکار خواهد شد، هم‌اکنون برای شما تجلی کند، هیچ‌یک از شما تحمل دیدن آن را ندارید و همگی از شدت نورش مدهوش می شوید.»
در همین لحظه بود که زنگ منزل به صدا درآمد. آقای احمدی، یکی از مداحان بیت رهبری و شاگرد خاص و مداح ويژه نزدیک حاج آقای اصلانی ، به اتفاق برادر و دوستش برای دیدن بنده وارد شد. آن شب ساعت 9 در قرچک ورامین، مداحان معروف کشور مراسم داشتند و ایشان هم آنجا دعوت داشتند و باید به آن مراسم می‌رفت؛ اما به جهت عشق و ارادتی که به اين حقير داشت، نیم‌ساعت زودتر، رهسپار شهرک مدرس شده بود تا بعد از ديدار بنده، به آنجا برود.
بعد از سلام و احوالپرسی، بدون مقدمه به آقای احمدی گفتم: چون شما تا نیم ساعت دیگر باید به مراسم بروید و مديحه سرايي كنيد و وقت کافی هم برای صحبت کردن نداریم، بهتر است چند بیتی شعر برای ما بخوانید. ایشان بلافاصله گفت: لطفاً به دیوان حافظ یک تفأل بزنید تا بنده بخوانم. به اصرار آقای احمدی، دیوان حافظ را از قفسه کتابخانه ام برداشتم و با نیت آن را گشودم و به ایشان دادم تا صفحه سمت راست آن را بخواند؛ جالب اینکه شعر مذكور، صحبت هایی را که قبل از آمدن او برای شاگردانم مطرح می کردم، به روشنی تأیید می کرد و او با صداي زيبايش شروع به خواندن اين غزل نمود:
ای رُخت چون خُلد و لعلت سلسبیل
سبزپوشان خطت بر گرد لب
ناوک چشم تو در هر گوشه ای
یا رب این آتش که در جان من است
من نمی‌یابم مجال ای دوستان
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
حافظ از سرپنجه عشق نگار
شاه عالم را بقا و عزّ و ناز
سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
همچو مورانند گرد سلسبیل
همچو من افتاده دارد صد قتیل
سرد کن زانسان که کردی بر خلیل
گرچه دارد او جمالی بس جمیل
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
همچو مور افتاده شد در پای پیل
باد و هر چیزی که باشد زین قبیل

روز بعد، ایشان برای پرسیدن یک سؤال، دو بار به من تلفن زد كه گوشي موبايلم همراهم نبود و براي دفعه سوم كه زنگ زد، پس از آنكه به سؤالش پاسخ دادم، خوابي را كه بارها برايم تعريف كرده بود و شب گذشته نيز بازگو نموده و من به آن بي توجهي مي كردم، مجدداً براي من اين چنين تعريف نمود:
«آقا جان! حدود چهارده سال پیش، روزی حاج آقای اصلانی، کتاب «این است آیین ما» را که نویسنده آن آیت الله شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء است، به بنده دادند تا مطالعه کنم. من هم آن را خواندم و بسیار لذت بردم. پس از مطالعه کتاب، نیت کردم که اگر خداوند یک همسر سیده به بنده عنایت فرماید، تعداد 110 جلد از این کتاب را می خرم و پخش می کنم. مدتی از این جریان گذشت و همسر سیده ای هم به بنده عنایت شد؛ اما من فراموش کردم که نذرم را ادا کنم؛ تا اینکه یک روز عصر خواب دیدم مجلسی برپا است و عده ای در آن مشغول گفتن ذکر اميرالمؤمنين، علی(ع) هستند. بعد، دیدم با یکی از دوستانم که وکیل است، بيرون از مجلس ایستاده و نظاره‌گر آن جمع بوديم. در این لحظه، دیدم يك آقايي با لباس سفید از میان آن جمع برخاست و به سمت ما آمد. سپس رو به من کرد و بدون هیچ مقدمه‌ای گفت: «چرا نذرت را ادا نکردی!» گفتم: چه نذری؟ گفت: پخش کتاب «آیین ما» که برای شیخ کاشف الغطاء است.
پس از بیداری، خدمت حاج آقای اصلانی رفتم و خوابم را برایشان تعریف کردم. ایشان هم با زحمت بسیار، تعداد 110 جلد کتاب را تهیه کرد و بنده هم آنها را میان مردم توزیع نمودم.
روزی از منزل مادرخانمم كه در صادقیه تهران است، باز مي گشتم كه در بين راه با یک نمایشگاه کتاب برخورد کردم. وقتی برای بازدید وارد نمایشگاه شدم، دیدم کتاب شما، یعنی «انسان کامل مرآت خفیه» را از طرف پشت جلد روی میز گذاشته بودند؛ به طوری که تصویر شما در معرض مشاهده بازدیدکنندگان قرار داشت. آن را برداشتم و دیدم کتاب بسیار جالبی است. تصویر پشت جلد کتاب هم مرا خیلی در فکر فرو برد و مدام در این اندیشه بودم که: خدایا! این عکس، خیلی برایم آشنا است. ناگهان متوجه شدم که این تصویر، عکس همان آقایی است که من در خواب دیده بودم و مرا به ادای نذرم توصیه کرده بود. بنابراین، با شوق و ذوق بسیار، 40 عدد از این کتاب را که 40 درصد تخفیف هم داشت، خریداری نمودم.
سپس به شماره تلفن انتشارات که در کتاب آمده بود، زنگ زدم؛ ولی کسی جواب نداد.

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید